دانیال دانیال ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

دانیال عشق مامان و بابا

نازنین من....

عشق نازنینم   با اینکه ١٣ ماه از با هم بودنمون میگزره خیلی وقتها که داری شیر میخوری و من همینطور حیران تو ام، ناخود آگاه گریه ام میگیرد. چشمهایم خیس خیس، لبهایم لرزان میشوند باورم نمیشود تو همانی هستی که روزها را ثانیه ثانیه در انتظارش پرپر میزدم!   باورم نمیشود تو آمدی با این گونه های پمبه ای و لبهای قرمز و موهای طلایی و دستهایی که هنگام شیر خوردن لباس مرا چنگ میزند....   دوستت دارم به اندازه ی آسمانی که خدایم آفریده               ...
12 تير 1391

عسل مامان بزرگ شده....

سلام پسر گلم سه روز پیش که رفته بودیم خونه ی عموت برای اولین بار گفتی اب انقدر ذوق کردم که نگو من و مامان بزرگت میگفتیم اب تو هم پشت سر هم تکرار میکردی  اب اپ اپو ....خیلی بامزه میگی امروزم هر وقت تشنت شد گفتی اپ عزیزم دیگه کم کم داری راه میفتی پریروز هم از کنار تلوزیون تا دم در (حدودا بیست قدم) بدون کمک راه رفتی منم سریع ازت فیلم گرفتم راستی چند روزی میشه که بابایی میره سر یه کار جدید جاش توو خونه خیلی خالیه خلاصه من و تو  از صبح تا شب با هم تنهاییم وتو کلی بازی و نق نق میکنی برام فدات بشم یه مدتیه که هر چی میخوای شروع به اوهوم اوهوم کردن میکنی و تا اون چیز و بهت ندن اروم نمیشی ...
7 تير 1391
1